سلام 

 

همش دنبال موضوع می گشتم که بیام بنویسم...اما موضوع جالبی پیدا نکردم... 

 

عرضم به حضورتون که زندگی روزمره رو پی گرفتم..دلنوازان و شمس العماره هم که تمام شد..و من یادم رفت آی دی زیور رو سیو کنم 

 

 

شام هم خورشت بادمجان درست کردم ...بار اول هست..امیدوارم خوب بشه 

 

 

راستی کسایی که اینجا رو می خونن منو راهنمایی کنید که آیا بلاگ اسکای هم میشه خصوصی کرد؟؟ 

 

فردا و پس فردا هم تولد دعوتیم...فردا برنا رو ی برم اما جمعه برنا رو دوستم نگه می داره..

Image and video hosting by TinyPic

؟؟؟

پست قبلیم گم شد؟؟؟

روزمره

سلام .. 

دیشب برنا تب داشت..ساعت 5 بیدار شدم با صداشو پاشویش کردم ..بهش تب بر دادم 

ساعت 8 هم برای شیر بیدار شد..بمیرم براش خیلی معصوم شده بود... 

 

الان بهتره شکر خدا.. 

 

استرس امتحانام رو دارم ..اما عین زمان مدرسه دوست دارم هر کاری بکنم به غیر درس. 

اما اگه الان نخونم دیگه این ترم نمی تونم مثل قبل شب امتحان بخونم..اون وقت کی با برنا بازی کنه؟ 

  

دوست دارم برای خودم یک تنوع ایجاد کنم..شب که می خوام بخوابم میگم صبح فلان کارو می کنم ...اما همین که صبح می شه حوصله انجامشو ندارم 

الان 2 هفته هست که کارگر تمام وقت گرفتم..یک دختر فیلیپینی 40 سالست..ازدواج نکرده.دلم براش می سوزه..امشب اگه امیر زودتر بیاد می خوام ببرمش براش لباس و کفش بخرم که برای فردا بپوشه..اخه اونجا همه کارگراشونو می آرن...و هم شهری ملیندا <اسم همین دخترست>هستن. 

 

امروز یک عکس از روز تولد برنا میزارم وقتی الانشو می بینم باورم نمی شه یک روز این قدری بوده..مامانامون چه حسی دارن دیگه؟

Image and video hosting by TinyPic Image and video hosting by TinyPic

۴ ماهگی برنا

سلام  

 

امروز واکسن برنا رو زدیم ...من و امیر هم واکسن منانژیت زدیم..از دکترش درباره این آنفولانزا پرسیدیم که گفت اصلا نگران نباشین هیچ فرقی با آنفولانزای خودمون نداریم. برنا هم ۸ کیلو وزنش بود و ۷۰ سانت قدش.....فدای تو بشم مننننن آلن دلون

 

عزیز دلم برنا یک کم گریه کرد ..وقتی رسیدیم خونه بهش تاینلون دادم که تب نکنه..عاشقتم کوچوی من  

 

5 شنبه قرار دوست امیر بیاد اینجا ..همون روز هم خونه دوستم پارتی هست...مثل اینکه قرار شده دوستشم ببریم با خودمون 

 

وااااای باز هم مشکل همه خانوم ها .....چی بپوششممم؟؟؟

  

 

توی اون مهمونی همه خیلی خوش تیپن...البته من زیاد دیگران برام مهم نیستن..اما کلا سعی می کنم همیشه خوب بپوشم...اما چون هنوز اضافه وزن دارم بعد از زایمانم دلم نمی آد لباس بخرم.... 

 

Image and video hosting by TinyPic

هههه من اومدم دوباره .....می خوام اینجا هم از روزانه بگم...هم برنا فوتو بزارم....فردا باید واکسن ۴ماهگی برنا رو بزنم...نگرانم...از دیشب هم یک کم بد اخلاق شده فکر کنم می خواد دندون در بیاره  عزیییییییییزززززم عاشقتم 

 

چندتا از عکسهای برنا رو براتون می زارم  

 Image and video hosting by TinyPic

Image and video hosting by TinyPic  

Image and video hosting by TinyPic

Image and video hosting by TinyPic

      اوووووه بالاخره منم یه جورایی دارم وبلاگ دار می شم..بعد از مدتها فارسی ریختم روی لب تاپ....بعد از این مسابقه وبلاگ نویسی بیشتر راسخ شدم منم بنویسم 

 

     سالهای زیادی توی دفتر می نوشتم اما اون موقع فقط یک دختر دانش آموز بودم ..اما الان یک همسر و یک مادر هستم  .... 

 

 

     خوشحالم از این که الان اول امیر>همسر<    ...و برنا پسر کوچولو ۴ ماهمو دارم 

 

و نگران از گذر عمرم  ...می خوام باز بنویسم که بیشتر به زیباییهای زندگی دقیق بشم ... 

 

      فکر کنم بهتره توی پست اول یک کم بیوگرافی بدم .نه؟؟  

 

به نام خدا ..می تونین منو اینجا به اسم سما بشناسین ...۲۳ سالمه و در دبی ساکن هستم  

ساله ۸۶ عروسی کردم و تیر ۸۸ برنای عزیزم به دنیا اومد 

 

 

دیگه چی بگم؟؟؟اهانن....ایران که بودم کاردانی کامپوتر گرفتم ..و اینجا دارم حقوق می خونم.. 

 

 

 

فکر می کنم برای پست اول کافی باشه....امیدوارم باز تنبلی نکنم و بیام بنویسم